{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی... وقتی ما این همه راه رو با هم رفتیم... تنهایی برگشتن سخته... :(
انسانها این حقیقت و فراموش کردن... اما تو نباید فراموشش کنی... تو تا زنده ای نسبت به چیزی که اهلی کردی مسعولی...! (شازده کوچولو_ آنتوان دوسنت اگزوپری)
شما یادتون نمیاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !
مـَشتي غـَمـِت چيـِه ؟ آدَم با حـَرف ِ...[راسـت داغون شــــِه]... بـِهتـَر اَز ايـنه با ...[دروغ آروم شــــِه]...
مرا بسپاردر يادت ،در اين شبها به وقت بارش اشكت، نگاهت گر به آن بالاست و در وقت دعا قلبت مثال بيد ميلرزد ؛ دعايم كن كه من محتاج محتاجم…
این آخرین توسل چشم تر علیست دیگر تمام شد سحر آخر علیست....
مولايم در همسايگي كوفه سرزمينيست كه براي قدم هايت جان ميدهند دلت كجاي كوفه اسير بود كه تركش نكردي......
یک دانه ز تسبیح سحرت را آرام ب نیت من محتاج بینداز
" نشنیدن صدایت بهانه است . فریاد نزن نزدیک تر بیا"
شــــــــــبــــــ قـــــدر شـــــب بـیـــــدارشــــــدن اســت نــه فــقــط بــیــــدارمــانــدن... دعـــاکــنـیم بــیــــدارشـــویـــم...
دم جــمـاعـتــــی گـــــرم کــه اگـــــه 362 روز بـــدی کــردن، تـو ایـن 3 شب دنــبـــال حـلالیـت بـــودن.. نــه اونــایـی کــه حـتـی تـو ایـن 3 شب هـم آدم نــبـــودن :)
ای که از عشق علی دم میزنی بر یتیمان علی سر میزنی؟ (کمک فقط پولی نیست ها!!!دختر 15 ساله ایی رو دیدم که مو هاشو داده بود به سرطانی ها...یکم فکر کنید فقط)
*از على آموز اخلاص علم* على از تقديرش باخبر بود ولى عاشقانه تر از هميشه به درگاه خدا سجده زد
خنده تعطيل هیــــــــــس✘ صــــداي گـــــــریہ مي آیـد⇄ گمـــانــــم گریــــہ ی بَچــــہ هـــاي ⇄ ⇦عَلےاسٺ⇨
با وضـــــو آمد ... به قصدِ ليله الفَرقَت ، علـــــي ابن ملجم ... در شبِ احياء چه قرآني گشود ...
بسیار کلنجار رفت ... اول با مرغابیها ؛ بعد با میخ در ... هرکدام میپرسیدند : چرا؟ آرام در گوشی میگفت: دلتنگ فاطمهام !
تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی... وقتی ما این همه راه رو با هم رفتیم... تنهایی برگشتن سخته... :(
انسانها این حقیقت و فراموش کردن... اما تو نباید فراموشش کنی... تو تا زنده ای نسبت به چیزی که اهلی کردی مسعولی...! (شازده کوچولو_ آنتوان دوسنت اگزوپری)
شما یادتون نمیاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !
مـَشتي غـَمـِت چيـِه ؟ آدَم با حـَرف ِ...[راسـت داغون شــــِه]... بـِهتـَر اَز ايـنه با ...[دروغ آروم شــــِه]...
مرا بسپاردر يادت ،در اين شبها به وقت بارش اشكت، نگاهت گر به آن بالاست و در وقت دعا قلبت مثال بيد ميلرزد ؛ دعايم كن كه من محتاج محتاجم…
این آخرین توسل چشم تر علیست دیگر تمام شد سحر آخر علیست....
مولايم در همسايگي كوفه سرزمينيست كه براي قدم هايت جان ميدهند دلت كجاي كوفه اسير بود كه تركش نكردي......
یک دانه ز تسبیح سحرت را آرام ب نیت من محتاج بینداز
" نشنیدن صدایت بهانه است . فریاد نزن نزدیک تر بیا"
شــــــــــبــــــ قـــــدر شـــــب بـیـــــدارشــــــدن اســت نــه فــقــط بــیــــدارمــانــدن... دعـــاکــنـیم بــیــــدارشـــویـــم...
دم جــمـاعـتــــی گـــــرم کــه اگـــــه 362 روز بـــدی کــردن، تـو ایـن 3 شب دنــبـــال حـلالیـت بـــودن.. نــه اونــایـی کــه حـتـی تـو ایـن 3 شب هـم آدم نــبـــودن :)
ای که از عشق علی دم میزنی بر یتیمان علی سر میزنی؟ (کمک فقط پولی نیست ها!!!دختر 15 ساله ایی رو دیدم که مو هاشو داده بود به سرطانی ها...یکم فکر کنید فقط)
*از على آموز اخلاص علم* على از تقديرش باخبر بود ولى عاشقانه تر از هميشه به درگاه خدا سجده زد
خنده تعطيل هیــــــــــس✘ صــــداي گـــــــریہ مي آیـد⇄ گمـــانــــم گریــــہ ی بَچــــہ هـــاي ⇄ ⇦عَلےاسٺ⇨
با وضـــــو آمد ... به قصدِ ليله الفَرقَت ، علـــــي ابن ملجم ... در شبِ احياء چه قرآني گشود ...
بسیار کلنجار رفت ... اول با مرغابیها ؛ بعد با میخ در ... هرکدام میپرسیدند : چرا؟ آرام در گوشی میگفت: دلتنگ فاطمهام !
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}